سی سال حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی باقوانین ضدبشری حاکم برجامعه،جنگ هشت ساله باعراق وعوارض اَن برزندگی مردم،ازبین رفتن میلیونی مردم دراثرجنگ وجنایات رژیم ،گسترش فقر،فحشا،اعتیادوسیه روزی توده های مردم،عدم اَزادی،اختناق ِشبانه روزی،سرکوب وارعاب همیشگی،زن اَزاری وسیع ووحشیانه درجامعه،سنگسارهاوقتل های فجیع،دستگیری های مداوم واعدامهاواعدامها،قتل عام ها،کشتارهزاران کمونیست وانقلابی،اذیت واَزاروشکنجۀ زندانیان سیاسی،تواب سازی ونمایشات تلویزیونی،فضای پلیسی ومذهبی ِحاکم برجامعه،سرکوب وبه رگباربستن جنبش های اعتراضی،این هاوموارددیگردراین سه دهه زندگی رابرمردم وساکنین ایران تیره وتارکرده است.سایۀ سیاه این رژیم منحوس برهمه وهمه چیزسنگینی میکند.اَرزوی میلیونهاانسان ازبین رفتن این هیولای ضدبشری است واین حکومت هنوزبرسرجامانده است.درغیاب جنبش کارگری،جنبش زنان،جنبش دانشجویی وصف مبارزاتی کمونیست هادرایران،مردم معترض درپوشش جنبش اصلاح طلبی موجوددرجامعه واصلاح طلبان طرفدارحکومت وضدحکومت باردیگردرصف میلیونی درمقابل رژیم ودستگاه های سرکوبش قرارگرفتند.

این تظاهرات ِبزرگ وبی سابقه درسی سالۀ اخیرایران،نمایش قدرتی ازمخالفین درتهران بودکه حکومت خوداندازه وبرداَنرادرتمام ایران میتواندحدس بزند.تظاهرات واعتراضات ِبیش ازیک میلیون نفری دروقایع اخیرنمای کوچکی ازوضعیت ایران وناراضیتی توده هاست .به میدان اَمدن این تودۀ عظیم ِمعترض،ناراضی وانعکاس این حرکت،حتی انسانهای مایوس ازاَیندۀ ایران،منفعلین ووامانده های سیاسی،ایرانی های خارج ازکشورکه سالهاست دورازکشورندواَرزوی جامعه ای بدون وجوداین رژیم منفوررادارندراشوق زده وباامیدبه پیروزی،درداخل وخارج کشوربه میدان اَورد.این توده عظیم وبپاخاسته حرکتش نشان ازروزهای دیگری دادکه درراه است.این صف طویل انسانی که دریک،دوهفته دراعتراض بودند،چه میخواستند،به کدام طبقه وقشرجامعه مربوط بودند،خواسته وشعارشان کدام بود؟به طورکلی میتوان گفت که بعدازسالهاانتظاراین صف وسیع شامل اقشارناراضی ازحاکمیت بوده وهستند.

اَنهامعترضین ومخالفین حکومت،اصلاح طلبان وطرفداران عدالت وقانون اجتماعی،مردم اصلاح طلب وضدرژیم،اصلاح طلبان مدافع رژیم درجامعه ودرمیان مردم،قشرروشنفکرواَزادیخواه،دانشجویان ومحصلین معترض ومبارز،گروه هاومحافل اَزادیخواه ِسیاسی وسوسیالیستی،زنان مبارز،محرومان ومردم تحت ستم جامعه بودند.اشتباه بوده وخواهدبودکه این تودۀ وسیع رافقط ازطیف خاصی بدانیم وخواسته هایشان راخواستۀ یک قشروطیف مشخص ارزیابی کنیم.شکست دوبارۀاصلاح طلبی درخیابان ها،برجایی گذاشتن ده هاکشته وزخمی ودستگیری عده ای ازفعالین اَن روزهامرحله ای ازمبارزه واعتراضات ضدرژیمی رابه نمایش گذاشت وسکوی پرشی شدبرای جنبش هاومبارزات بعدی درجامعۀ ایران.شدت درگیری هاوخشونت حکومت،موسوی وطرفدارانش رابه عقب راند.موسوی این سیدوشوالیۀ قهرمان که وضعیت ویژۀ ایران وبی نصیبی این جامعه ازلیبرالیسم ورهبری اصلاح طلبی غیرحکومتی اورابه به رهبری موقت این حرکت پرتاب کرده بود،درگرماگرم درگیری هااحساساتش اوج گرفت وزبانه کشید.لباس شهادت برتن کردوخواست زیاده روی کند،که زودتراززودمتوجه این اشتباهش شدوانگارموقعیت گذشته واَیندۀ خویش رادرحکومت یاداَورد.کوتاه اَمد.به نامه نگاری هایش باحکومتش ادامه دادووعدۀ ادامۀ نهضتش رادراَیندۀ نامعلوم به امت تحت رهبریش داد.

اصلاح طلبان جناح حکومت درحرکت اول شکست راقبول وکنارکشیدند.اصلاح طلبی درون جامعه هم قبول کردوبایدقبول کند که دیگرلااقل خواسته هایش راازطریق وابستگان حکومتی پی گیری نکند.بخش عظیم این صف که ازسرناچاری،بی اَلترناتیوی،بی رهبری وباتوجه به شرایط دریک ظرف جمع شده ورهبری وشعارهای اَن جنبش(اصلاح طلبی)رابرخودتحمبل کرده بودند،درروزهای تجمع وتظاهرات نتوانستندخواسته هاوشعارهایشان رامطرح کنند،هربخش وگرایشی بااَرمان های خودومترصدبودندکه سیروقایع طوردیگرشود،حتما»اکنون وبه تجربه دریافتندکه رهبری ای ازاَن خودوباشعارهای خودرابردرصف راست وجناح ارتجاعی قرارگرفتن ترجیح میدهند.درکناراصلاح طلبی ودربطن اَن عدالت خواهی وقانونگرایی طیفی ازجامعه که به حاکمیت حکومت تن داده ودرکناراَن حکومت قانون میخواهدو پیشینۀ این مطالبه به انقلاب نیمه وناتمام مشروطیت برمیگرددواین خواست تابه امروزدراعتراضات وجنبش های اجتماعی ازطرف طرفداران قانون درجامعه مطرح شده،دروقایع اخیرمتوجه شدندکه جای طرح این مطالبه هادرنظام دیکتاتوری نه درخیابانهاوتظاهرات که باگلوله جواب میگیرد،بلکه درمجلس نمایندگان است.اَنهم نه درتحت سلطۀ این حکومت،بلکه درجوامعی مثل حکومت های بورژوایی وپارلمانی ِاروپایی.

جنبش اخیر،جنبش به ظاهراصلاح طلبانۀ موسوی وشرکأودربطن خودجنبش عظیم مردمی درتهران حکومت رابه وحشت انداخت.این واقعه همۀ جناحهای رژیم رادرمقابل جنبش هاوحرکت های اَینده متحدخواهدکرد.حتی جناح اصلاح طلب درون حاکمیت رااز اصلاح طلبان جامعه دوروبه حکومت نزدیک ترخواهدساخت.جناح اصلاح طلب درون حاکمیت میداندکه پافشاری بیشترروی خواسته هایش بارودررویی مبارزات اجتماعی وطبقاتی بارژیم ودرنهایت حکومت اسلامیشان واصلاح طلبان راچاروخواهدکردواین ازمنطق سرمایه داری وحاکمان اَن به دوراست.ازطرف دیگرمبارزات اجتماعی وجنبش های اعتراضی اولین تاثیرات خودرابرحاکمیت های درگیربااَن نشان میدهد.رشداین مبارزات به اختلافات درون رژیم دامن زده وتضادهایشان راعمیق ترخواهدکرد .جنبش اخیرنه انقلاب بودونه ضدکودتا،نه جنبش سبزبودونه جنبش همگانی.جواب به یک ضرورت تاریخی ویک جنبش اعتراضی واجتماعی بود.بااین حال توازن قواوامرسرنگونی ونابودی حکومت راسازماندهی مبارزۀ طبقات ِاجتماعی ودرجۀ رشدوگسترش اَنهادراَینده تعیین خواهدکرد.   بهروز شادیمقدم  11 . 7. 2009


بیان دیدگاه